فايده منطق
از تعريفی كه برای منطق ذكر كرديم فايده منطق نيز روشن میشود . معلوم
شد فايده منطق جلوگيری ذهن است از خطای در تفكر ، ولی از تعريف نامبرده
روشن نشد كه منطق چگونه جلوی خطای در تفكر را میگيرد . توضيح كامل اين
مطلب موقوف به اين است كه ما قبلا ولو اجمالا با مسائل منطقی آشنا شده
باشيم . ولی ما به طور اجمال در اينجا اين مطلب را بيان میكنيم .
در اينجا لازم است فكر را تعريف كنيم ، زيرا تا تعريف فكر به مفهومی
كه منطق در نظر دارد روشن نشود ، ابزار بودن منطق برای فكر و به عبارت
ديگر " خطا سنج " بودن علم منطق برای فكر ، روشن نمیشود .
تفكر عبارت است از مربوط كردن چند معلوم به يكديگر برای به دست
آوردن معلوم جديد ، و تبديل كردن يك مجهول به معلوم . در حقيقت تفكر
عبارت است از سير و حركت ذهن از يك مطلوب مجهول به سوی يك سلسله
مقدمات معلوم ، و سپس حركت از آن مقدمات معلوم به سوی آن مطلوب برای
تبديل آن به معلوم .
لهذا در تعريف فكر گاهی گفته شده است :
" ترتيب امور معلومه لتحصيل امر مجهول
گاهی گفته شده است :
" ملاحظة المعقول لتحصيل المجهول " .
و گاهی گفته شده است :
" الفكر حركة الی المبادی
و من المبادی الی المراد "
ذهن آنگاه كه فكر میكند و میخواهد از تركيب و مزدوج كردن معلومات
خويش مجهولی را تبديل به معلوم كند ، بايد به آن معلومات شكل و نظم و
صورت خاص بدهد . يعنی معلومات قبلی ذهن تنها در صورتی مولد و منتج
میشوند كه شكل و صورت خاصی به آنها داده شود . منطق ، قواعد و قوانين
اين نظم و شكل را بيان میكند .
يعنی منطق به ما توضيح میدهد كه معلومات ذهنی قبلی تنها در صورتی
زاينده خواهند بود كه بر اساس مقررات منطقی شكل و صورت گرفته باشند .
اساسا عمل فكر كردن ، چيزی جز نظم دادن به معلومات و پايه قرار دادن
آنها برای كشف يك امر جديد نيست . پس وقتی كه میگوييم منطق قانون
صحيح فكر كردن است ، و از طرف ديگر میگوييم فكر عبارت است از حركت و
سير ذهن از مقدمات به نتايج ، معنيش اين میشود كه " منطق كارش اين
است كه قوانين درست حركت كردن ذهن را نشان میدهد " . درست حركت
كردن ذهن چيزی جز درست ترتيب دادن و درست شكل و صورت دادن به
معلومات نيست .
پس كار منطق اين است كه حركت ذهن را در حين تفكر تحت كنترل خود
قرار میدهد